سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم راه عذر بر بهانه جویان بسته است . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط قدیری در 89/2/3:: 9:51 عصر
به نام خدای او

وقتی  که فکر می کنیم که فقط خودمون هستیم و خودمون...وقتی که یادمون می رود که خدایی هم داریم و دارد ما را محافظت می کند...وقتی که حواسمون نیست که برای چی اومدیم و اینجا چیکار می کنیم...همه چی یادمون می رود حتی آره ای که به خدا گفتیم هم یادمون رفته

فکر می کنیم که به حال خودمون رها شدیم که اینقدر غصه این دنیا را می خوریم...چرا؟ این فراموشی از کجاست؟

دنیا را باور کردیم،کنگر خوردیم لنگر انداختیم ،فکر می کنیم که همه ی مرگ و میرهایی که اطرافمون هست مختص دیگران است و ما ماندیم برای همیشه،فکر می کنیم که قرار است بمانیم اگر فکر نمی کردیم که اینطوری زندگی نمی کردیم





وقتی یک خوشحالی به سراغمون می آید دیگر کسی را نمی شناسیم از اونطرف هم وقتی که یک ناراحتی را می بینیم اینقدر ناراحت می شویم که فکر میکنیم که آخر خط رسیدیم...نه بابا وایسا باهم برویم...اینجا دالان یا همان راهرو است برای اونطرف زندگی اونطرف است اصلا برای اینجا نیامدیم که اینطوری خودمون را ناراحت میکنیم...وظیفمون را باید عمل کنیم بعد هم توکل کنیم البته قبل از عمل و حین عمل هم توکل ضروری است...بعد دیگر نباید که ناراحت بشویم اگر آنطوری که می خواستیم نشده است

یا اینکه وقتی که یک مطالبه ای داریم دیگر کاری نداریم که بابا خدایی داریم و دارد ما را محافظت می کند هوامون رو دارد هرچی خدا بخواهد همان می شود چرا تو خودت را به تلاش بیهوده می اندازی و بیخود ناراحت می کنی البته باید وظیفمون را انجام بدهیم و منظورم تلاش بیهوده هست


یک شب که از یک قضیه ای خیلی دلگیر بودم نشستم ودلی قرآن را باز کردم....نه به عنوان تفأل بلکه به این عنوان که خداوند آیه ای را برای آرامش که بخوانم به من نشان بدهد آیه ای امد که فهمیدم خیلی عقبم و نمی فهمیدم تا الان که خدایی مهربان تر از همه به خودمون داریم و ایشان همه کاره هستند


قل إن ربی یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له و ما أنفقتم من شیء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین


خدایا یک ذره به ما فهم بودنت را عطا کن

یامهدی


درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پوندها

موسیقی وبلاگ