سلام عليكم
البته از صدر اسلام کساني بوده اند که با جهل خود به اسلام عزيز ضربه زده اند؛
ولي آيا مي توان کساني را که به هر دليلي و ازروي عشق و علاقه به پير ومرادشان هرگونه خطري را به جان مي خرند ويا غافلا قليان احساساتشان غير قابل کنترل مي شود، جزءهمين دسته دانست؟
خاطرم مي آيد در يکي ازخيابانهاي تهران بزرگ يکي از کارناوالهاي عروسي خياباني عريض را بند آورده بودند وبه صورت مختلط مي رقصيدند وکسي را جرأت اعتراض به اين خودخواهي نبود چه برسد به جلوگيري .آنجا دل به دريا زدم و وارد جمع آنها شدم و دست داماد که وسط معرکه بود را گرفتم و نهي از منکر کردم والحمدلله مجلس حرام آنها به هم خورد ولي در همين کش و قوسها که بحث بالا گرفته بوديکي از همراهان ما که اتفاقا طلبه هم بود وادعاي روشنفکريش مي شد جلوي من آمده بود وداد وبيداد براي من راه انداخته بود که توچرا اين کاررو انجام دادي و ... وباعث شد که چندتن از همراهان کارناوال عروسي به ما حمله کردند ومنجر مجروحيت من شدو... سرانجام بعد از اينکه توي ماشين هم فحش ودعوا هايش را ادامه داد با حالت قهر درب خودروي ما را باشدت به هم زد وازماشين پياده شد.
درا ينجا بود که دوستان ديگري که همراه ما بودند به هم مي گفتند که اگر اين داد وبيدادش را آنجا سر آن مجرمين کرده بود اوضاع بهتر خاتمه مي يافت وکسي آسيب نمي ديد.
در اينجا طلبه هاضرب المثل قشنگي دارند که ميگن طرف ملا نقطه اي شده
بزرگوار ! زمانبکه دشمن ازهرطرف هجمه آورده چه جاي اين صحبتهاي تفرقه افکنانه است؛
هرچند که انتقاد مفيد است و نقد درون گفتماني براي رشد بهتر يک انديشه وحرکت حتما مفيد به فايده است ولي نه آنگونه که دشمن از آن سوءاستفاده کند و نه آنگونه که باعث تضعيف تمام اين انديشه بشود.
در يکي ازغزوات بود که بعضي از صحابه حين در گيري به بتهاي قريش فحاشي مي کردند . رسول الله فرمودند به بتهاي آنها توهين نکنيد تا آنها به خداي شما توهين نکنند.
رسول الله هم به صحابه حين درگيري با کفار تذکر مي دادند نه آنگونه که کل حرکت را زير سؤال ببرد ودشمن غدار سوءاستفاده کند بلکه با تذکر آنهم به خطاکاران که سهوا دچار اشتباه شده بودند نه انکه انها را مسلمان نما بخواند بلکه خطاي آنها را نکوهش مي کردند.
كمي موقعيت شناسي بد نيست!!!