در برخورد با شخصیت امام خیلی اوقات ظلم می شود یعنی امام را طوری معرفی می کنیم که دوست داشتیم باشد ولی امام ، خودش بود و شخصیتی که اگر نگوییم بی نظیر بود ولی می توانیم بگوییم کم نظیر بود.
ولی اشکال کار امروز ما اینست که امام را تنها با توجه به یکی از ابعادشان می خواهیم توصیف کنیم و به قولی بهره برداری خودمان را بکنیم.من فکر می کنم یکی از مظلوم ترین چهره های انقلاب خود بنیانگذار انقلاب است چرا که هر حزب و گروه و دسته ای که می رسد برای توجیه خود ،دست بر روی ابعادی از شخصیت امام می گذارد که مطلوب خودش است که کار نداریم اصلاح طلب است یا اصولگرا یا هرنام و نشان دیگر-دقیقاً مثل تفسیر به رأی کردن کنونی از فرمایشات آقا و رفتارهای ایشان- در این وسط هم صدا و سیما جایگاه خاص خودش را دارد حالا نگویید که این بنده خدا چپ می رود،راست می رود به این سازمان برمی گرداند چرا که واقغاً مسئولیت سنگینی دارد که زحمات زیادی می کشد ولی کار زیادی هم هنوز باقیست.
من فکر می کنم اگر بخواهیم بفهمیم که چقدر تصویر سازی که تابحال ازشخصیت امام شده است با شخصیت حقیقی ایشان فاصله دارد برویم و باهم چند خاطره و سرگذشت از امام بخوانیم تا خوب برای ما جا بیافتد که چقدر فاجعه بزرگ است.
حاج سید احمد آقا اینطور تعریف می کنند:((امام شدیداً عاطفی هستند ،یعنی مثلاً وقتی نجف بودند و بچه ها(گاهی خواهرهایم)می آمدند آنجا و بعدمی خواستند بروند،طوری بود که هیچ وقت موقع خداحافظی قدرت ایستادن توی حیاط و دیدن خداحافظی پدرم با انها را نداشتم،می گذاشتم و می رفتم)) ایشان همچنین این خاطره را با یادی از برادرشان تکمیل می کنند که مرحوم برادرم هم همین را می گفتند که:(( من آن لحظه خداحافظی را نمی توانم ببینم.امام به آن حد عاطفی با فرزندان خود برخورد می کنند.امّا اگر یک ذره شما فکر کنید این مسائل روی تصمیم گیری هایشان در آن کارهایی که می خواهند بکنند اثر دارد،ندارد)).
بد نیست که یگ نگاهی به دیوان شعر امام بیاندازیم تا یک مقدار به عمق فاجعه بیشتر پی ببریم و بفهمیم که امام الان در ذهن مردم با امام واقعی متفاوت است.البته امام یک انسان نزدیک به انسان کامل بودند وابعاد شخصیتی ایشان وسیع بود و من هم می خواستم بگویم که برای سیر در این شخصیت تنها به یک بُعد از آن نپردازیم که در جماران آن بالا نشسته است و دارد با خشم علیه استکبار سخن می راند که این هم بود و آن هم هست.
من این طور فکر می کنم که این اشتباه را درباره حضرت آقا نباید دوباره مرتکب بشویم ،چه در تفسیر سخنانشان و چه در تفسیر رفتارهای ایشان.
خدایا درک واقعیت را بدون حب و بغض به ما عطاء کن
یامهدی ع
-----------------------------
مطلع شدم که یکی از فعالان پارسی بلاگ که از دست اندرکارن همایش بودندو در همایش هم جایزه گرفتند،دار فانی را وداع گفته اند
این ضایعه اسف بار را به خانواده خانم پژمان و بچه های پارسی بلاگ و مدیر پارسی بلاگ خصوصاً تسلیت می گویم
هرکسی که می خواهد به نوعی در این مصیبت خودش را شریک بداند برود و از این وبلاگ یک جزء را برای قرائت انتخاب کند
روحش شاد
هوالهادی
خب داشتم از همایش پارسی بلاگ می گفتم...
یک جمله از این همایش خیلی به دل من نشست وخیلی هم در رویکرد وبلاگی و اینترنتی ام تأثیر گذاربود و آن هم جمله آقای صرامی ،معاون دیجیتالی وزیر ارشاد بود که اینطور گفتند:"سعی کنید مثل یهودی ها که تنها با خودشان خرید و فروش می کنند،شما هم تمام لینک ها وتون را بین خودتان و کسانی که در جبهه خودتان هستند بگردانید."البته یک جورایی نقل به مضمون کردم ولی فکر کنم که تقریباً همین بود
این نکته خیلی اساسی هست.چرا وقتی می خواهیم عکسی آپلود کنیم ،لینکی آدرس بدهیم ،می رویم و به سایتها یا وبلاگ هایی مراجعه می کنیم که مبنای فکری اولیه آن با تفکرات و کار ما به کلی متفاوت و گاهی متضاد است؟
آمار سایتهایی را بالا می بریم که ارزش دیدن ندارند . واقعاً این کار چه معنایی دارد؟به نظرم حدّاقل تفسیر این کار ما جهل است
ولی در زمینه وبلاگ ،الان میزبان وبلاگ نویسی بلاگفا بدترین و مستهجن ترین تبلیغاتی که از دستش بر می آید را روی صفحه های بچه حزب اللهی هاو مذهبی ها و به طور کلی تمام وبلاگهایش می گذارد بعد عزیز مذهبی ما هم به خیال کار فرهنگی و مبارزه فرهنگی می آید و زیر این تبلیغات آنچنانی،از خدا و پیغمبر و انقلاب می گوید.این حرکت به نظر من یک حرکت بی خردانه است.اگر میزبان نداشتیم و تنها میزبان همین میزبان کذایی بود حرفی نبود ولی وقتی هست چرا؟!
آیا بد است که وبلاگ پربیننده داداش حسین بچه بسیجی ها توی پارسی بلاگی باشد که تبلیغاتش بجای مهاجرت به کانادا و تور آنتالیا و تبلیغ فیلم هاو خواننده های آنچنانی ،تبلیغ چادر و حجاب و اصول فرهنگی هست
بد بود که همه ی بچه مذهبی ها می امدند و یک جا جمع می شدند و و با قدرت بیشتر و حرکت متمرکزتر وارد جبهه فرهنگی می شدند ؟آیا امکانات خوب ورد پرس و بلاگفا و... به تمرکز کاری دریک میزبان مذهبی که البته امکانات خوب و متنوعی هم دارد ،نمی ارزد؟
ای کاش همیشه بصیرت داشتیم...
همین تفکرات و مشاهدات من توی همایش پارسی بلاگ بودکه رأی من را از رفتن از این محیط مذهبی زد و تصمیم گرفتم که اینجا را مکان اصلی برای نوشتن انتخاب کنم و عطای امکانت عالی و بی نظیر دنیای ورد پرس را به لقاش ببخشم و همین جا بمانم و اهداف فرهنگیم را دنبال کنم
خب شاید داداش حسین بچه بسیجی ها هم اگر توی همایش پارسی بلاگ بود الان یک مقاله راجع به اینکه"من یک پارسی بلاگی هستم" نوشته بود و الان همه را دعوت کرده بود به اینکه بیایند یک جا و متمرکز کار کنند
ولی اگر داداش حسین بچه بسیجی ها نیامد ،محمد حسین آمد.این را جدی می گویم که من هیچ وقت به او پیشنهاد ندادم که بیاید توی پارسی بلاگ ولی محمد حسین چند روز پیش به من گفت که یک وبلاگ در پارسی بلاگ زده است و می خواهد اینجا کار کند،حتی من شنیدم که دیگر دوستان را هم به آمدن به پارسی بلاگ دعوت می کرد
البته بصیرت محمد حسین به قبلتین در پارسی بلاگ تغییر کرد
آن شب هم نمی دانم که چرا قسمت بود که ما بازهم پیاده برگردیم و هیچ کسی از محل همایش تا آزادی ما را سوار نکرد و البته هم بماند که من شاید دو برابر محمد حسین پیاده رفتم ولی آن شب نماز توی امام زاده طرشت خیلی به من چسبید چون که خودم را دیگر جزئی از محیط مذهبی و حزب اللهی پارسی بلاگ می دانستم
امضاء:یامهدی ع