به نام خدا
خیلی وقت بود که همراه پدر کوه نرفته بودم که دیگر این دفعه وقتی به من گفتند که بیا برویم نمی دانم چرا اجابت کردم و همراه دوستان کوهی شان راهی کوه شدم
یادم نمی رود که نزدیک 5-6 سال گذشته بود که همراه بچه های مسجد رفته بودیم کوه، کوههای شمیران.خب جدای از اوقات خوبی که گذراندیم خاطره تلخ بد حجابی و ولنگاری عده ای توی ذهنم مانده بود حتی اصطکاک هم بین ما و هنجارشکن ها بوجود آمده و به نوعی ذهنیت بدی از کوه و مخصوصا این کوهها توی ذهنم مانده بود
خب داشتم می گفتم،این دفعه با پدر و دوستانشان که رفته بودیم کوه برخلاف انتظارم فضای کوه خیلی فرق کرده بود.آنهم کوههای جمشیدیه و کلکچال !!
فرق ایندفعه کوه با دفعه های قبلی این شده بود که نه فقط ناهنجاری کم شده بود که کیفیت نا هنجاری هم از میدان تجریش بهترشده بود و دیگر از آنطرف هم مذهبی ها به بهانه زیارت قبور شهدای کلکچال زیاد شده بودند و در تمام طول مسیر بودند
با خودم داشتم فکر می کردم که وقتی که افراد مذهبی می توانند با بودن خودشان در فضاهای منکر آلود،باعث خشکاندن منکر شوند چرا به هر بهانه ای در صحنه نیستند اعم از بهانه زیارت قبور شهدا در کوه یا صرف امر به معروف و نهی از منکر بخاطر وجود خودشان
نمی دانم چرا همیشه عادت کردیم مسائل را پیچیده کنیم و بعد بنشینیم برای مشکلاتمان دعوا کنیم که چی شد و تقصیر کی بود که این مشکل درست شد.چرا دوست نداریم قبل از بروز ناهنجاری و مشکل اجتماعی از آن پیشگیری کنیم.
بنظرم تنگ کردن فضا برای ظهور منکر بهترین راهکار برای پیشگیری و بعد از آن ادامه یافتن منکر خواهد بود و این حرفم اثبات عملی هم شده است.نزدیک ترین نمونه آن همین کوههای کلکچال تهران است که بعد از به خاک سپاری شهدای گمنام در انجا،بچه مذهبی ها رجوعشان به این کوهها خیلی بیشتر شد و همین صرف حضور باعث کم شدن منکر در انجا شد.طوری که الان می توانیم کوههای کلکچال را پاک ترین کوههای شمیران بدانیم.
یک نمونه عملی دیگر اینکه یکی از برادرانمون در دانشگاه از حرکت یک پایگاه بسیج برای پاک سازی یکی از کوههای اصفهان می گفت که برنامه امربه معروف پایگاه این شده بود که در روز تعطیل، یک هفته خواهران می رفتند برای کوهنوردی و یک هفته برادران.می گفت همین شد که ابتذال در ان کوه تعطیل شد.
بنظرم مشکلات بزرگ حتما راه حل های عجیب و غریب نمی خواهد.پس باید شروع کنیم.فقط باشیم
به امید ریشه کنی کامل منکرات و ظهور معروفات
یامهدی عج
به نام خدا
آنچه که سوخت
شرف انسانیتشان بود
و همان کتابی بود که در برابر قرآن ناطق به نیزه رفت
که
آیه های تو سوختنی نیست
نور تو کجا و آتش دنیاطلبان کجا
خدایا فریاد رس مستضعفان را برسان
یامهدی عج
معمول ما در شبانه روز سه وعده غذا می خوریم: صبحانه ،ناهار و شام
که میزان غذای ما در هرکدام از این سه وعده به طور مساوی نیست طوری که از یک صبحانه بسیار سبک شروع می کنیم و با یک ناهار بسیار کامل و یک شام متوسط در آخر شب، وعده های غذایی را تمام می کنیم.
این روش غذایی بسیاری از ما در شبانه روز است که بشدت دارای عیب است و بعد از اینکه مضرات این روش را بیان کنم روش پیشنهادی که مطلوب است را با بیان امتیازات آن و بیان مؤیدات قرآنی و حدیثی آن را اثبات می کنم
بیان روش معیوب:
در روش معیوب شخص یک صبحانه کم می خورد و با یک نیروی ضعیف و کارایی کم صبح خود را تا ظهر می رساند و ظهر بدلیل گرسنگی زیاد،یک ناهار بسیار کامل میل می کند که خوردن این ناهار کامل ،یک خواب بعد از غذا را بشدت می طلبد و این ناهار کامل موجب می شود شخص تا آخر شب گرسنه نشود و میل به شام پیدا نکند و در آخرشب بعد از گرسنگی مجبور می شود که یک شام نسبتا متوسط را بخورد که به دلیل خوابی که بعد از ناهار در روز داشته است تا بعد از نیمه شب هم بیدار است و از آن طرف صبح با دیر بلند شدن از خواب این چرخه معیوب را دوباره شروع می کند و همین روش غذایی باعث عقب افتادگی در کار و عبادت و تفریح انسان می شود که بازدهی در انجام کار را بشدت پایین می آورد.
ادامه مطلب...بسم رب المهدی
خیلی سخت نبود باور کردنش چرا که نائب امام مهدی عج است
باور کردن اینکه تا ساعتی قبل از دیدار حضرت ماه اجازه ورود نداشته باشی ولی تورا بطلبند که بیا
که اگر ان خورشید تابان پشت ابر است حضرت ماه هست و تابان و دلمان را با دیدن ماه امیدوار به دیدن خورشید می کنیم
نوری به وسعت انعکاس از خورشید ...نوری چشم گیر که باید چشم وجودت باز باشد تا نور ببینی یا شاید دعوتت کنند که نور استماع کنی یا نور بخوانی وچه بهتر که از سفره پرنورش ارتزاق کنی
من اشتباه نمی کردم،با آمدنش عطری جان فزا پیچید و چه ساده و بی آلایش بودی ای ماه
بی آلایش که حتی تورا در آن جایگاه رفیع اگر آقای خامنه ای خطاب کنند خوشحال می شوی و از خنده شیرینت پیدا بود.خنده ای کردی که هیچ گاه بعد از امام خامنه ای خواندنت نکردی و چهره ای جدی و در هم کشیده داشتی
اماما تورا بجان مادرت زهرا جرعه ای از نوری که از خورشید گرفته ای به کاممان بگذار
به امید رؤیت خورشید
یامهدی ع