یا رب العالمین
کار خوبی که به تازگی اتفاق افتاده است،نشر و پیاده کردن جلسات درس اخلاق اسلامی حضرت آیت الله مجتبی تهرانی توسط شاگردان آن استاد است که نوید این را قبلاً دفتر حضرت داده بود
البته سایت ایشان جدیداً به روز می شود و کسانی که پیگیر درس ایشان هستند موقعیت خوبی برایشان هست
من هم بخاطر اینکه تأثیر شگرف درس اخلاق ایشان را چشیدم؛درسشان را بطور کامل می گذارم
تقوا و عاقبت امر - جلسه 5 (13/08/1388)
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطیبین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«یا ایُها الَذینَ امَنوا اِتَّقوا اللهَ حَقَّ تُقاتِه و لا تَمُوتُنَّ اِلا وَ اَنتُم مُسلِموُن»
مروری بر مباحث گذشته:
بحث ما راجع به ملکه قدسیه تقوا و اثر گذاری آن در ابعاد وجودی انسان و نشئات وجودی دنیوی، برزخی، اخروی بود. در جلسه گذشته بحث ما به اینجا رسید که حسن عاقبت بر طبق آیات شریفه برای متقین است و سوء عاقبت مربوط به کسانی است که از تقوا بهره ای ندارند.
در جلسه گذشته روایتی را از علی (علیه السلام) مطرح کردم که راجع به ایمنی از سوء عاقبت بود حضرت فرمودند «فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ یُؤْمِنَکَ اللَّهُ سُوءَ الْعَاقِبَةِ» اگر می خواهی خداوند تو را از سوء عاقبت ایمنی بخشد، «فَاعْلَمْ أَنَّ مَا تَأْتِیهِ مِنْ خَیْرٍ فَبِفَضْلِ اللَّهِ وَ تَوْفِیقِهِ وَ مَا تَأْتِیهِ مِنْ سُوءٍ فَبِإِمْهَالِ اللَّهِ وَ إِنْظَارِهِ إِیَّاکَ وَ حِلْمِهِ وَ عَفْوِهِ عَنْکَ»
عرض کردم این که انسان نسبت به تقوا دست خالی می ماند و در نتیجه سوء عاقبت پیدا می کند، سوء استفاده از مهلت های الهیّه در دنیاست که اگر انسان سوء استفاده نکند مبتلا به سوء عاقبت نمی شود.
و این که انسان در این عالم مدعی ایمان است وقتی که نعوذ بالله مرتکب گناه و خطا می شود این برنمی گردد و خودش را اصلاح نمی کند این برای این است که خداوند در دنیا عقوبتش نمی کند، و روایاتی که در باب گفتم و دیگر تکرار نمی کنم.
خوف از عاقبت:
در اینجا یک نکته ای را می خواهم عرض کنم که حضرت اینجا می فرماید، بحث ایمنی بخشیدن خدا از سوء عاقبت. امن در مقابلش خوف است،اینها تقابل دارند با هم، یؤمنک الله از سوء عاقبت؛ ایمنی الهی. در اینجا یک بحثی مطرح است که در مباحث اخلاقی هم هست معرفتی هم هست به این که خوف از عاقبت .
اقسام خوف ؛ممدوح و مذموم
خوف را دو قسم می کنند می گویند خوف ممدوح داریم، خوف مذموم داریم؛ و خوف ممدوح نقش سازندگی دارد و خوف مذموم نقش تخریبی؛ من نمی خواهم وارد این بحث شوم شاید سی سال پیش بحث کردم، در باب خوف ممدوح.
می دانی خوف یعنی چه؟ خوف تألّم قلب و روح است نسبت به توقّع مکروه در آینده.
تفاوت خوف وجبن:
بیم غیر جبن است. یک وقت اشتباه نکنید، فرق است بین خوف و جبن. الان نمی خواهم وارد این بحث ها بشوم قبلاً این بحث ها را کرده ام.آنچه مربوط به بحث ما است خوف که تعبیر می کند صحیحش بیم است نه ترس. خوف: بیم، جبن: ترس که مذموم است. این خوف که بیم است، ممدوح ومذموم دارد. یعنی خوب و بد دارد، ستایش شده، نکوهش شده دارد.
آن تألّم درونی قلبی به سبب توقّع یک مکروهی در آینده،اصلاً مشکوک است توقّعش پنجاه پنجاه است بقول ما. والاّ اگر بدانم صد در صد است یا حتی گمان داشته باشم بیش از پنجاه، هشتاد درصد، به این خوف نمی گویند، این را می گویند انتظار. نشستم به انتظارش هستم .
ادامه مطلب...
یامن هوعلی عباده رحیم
در گذشته این موضوع خیلی فکرم را به خودش مشغول می کرد ولی بعد از روایاتی که از دوستانم درباره حاشیه های روز 13 آبان شنیدم به شدت به فکر فرورفتم که به کجا می رویم
البته قبل از شروع بحث بگویم که مهمترین آسیب بعد از انتخابات را زیر سؤال بردن اصل انتخابات توسط رهبران کودتا ومجرمان اصلی این ماجرا می دانم
عمل هر انسانی پایه و خاستگاهی دارد به نام نظر و اندیشه او
یعنی اگر عملی از کسی سر می زند یا حتماً این عمل او بنیان اندیشه ای یا تفکری داشته است یا اینکه عمل تقلیدی و غیر عقلایی و شهوانی است
برای بررسی علل و عوامل حوادث اغتشاشات وناآرامی های سیاسی اخیر دوگونه عامل را باید در نظر بگیریم:داخلی و خارجی
عوامل داخلی : وارونه نشان دادن حقایق توسط رسانه بالا شهرتهران،تحریک رهبران آشوب از جمله موسوی و کروبی، تحریک اراذل بسیجی نما و تخلفات نیروهای امنیتی،استعلاء اشرافیگری و به رسمیت نشناختن قشر عادی و مستضعف جامعه
عوامل خارجی :غوغاسالاری رسانه ای دشمنان قبل و بعد از انتخابات،تحریک و حمایت سران بعضی کشورهای استکباری بالخصوص آمریکا،تآمین مالی و تجهیز رهبران میدانی آشوبگران
که ریشه هر دودسته یا ساده لوحی بوده است یا خباثت
ولی موضوعی که می خواهم روی آن بحث کنم تحریک اراذل نیروهای امنیتی و بالخصوص اراذل بسیجی نماست
نیروی بسیج شجره طیبه ای است که بنیانگذار حقیقی آن امام خمینی رحمة الله علیه در سال 42 بوده است البته قبل از آن هم حرکات سیاسی و اجتماعی نظامی نواب صفوی از این دست می باشد
حضور بسیج در اغتشاشات شهری و خیابانی امری حتمی و عقلایی است یعنی بدون این نیرو نمی توان آشوب ها و درگیری های شهری را جمع کرد
ولی این مسیر مبارزه برای عده ای کج فهم که نگارنده از آنها تعبیر به اراذل و اوباش کرده است موجب بروز اختلالات و هزینه های گزافی برای نظام شده است.
که از خصوصیات این دسته عدم بینش و تفکرصحیح،ظاهر بینی وبی بصیرتی وغفلت است
کسانی که خاستگاه عمل آنها یا نظر غلط و اعتقادات اشتباه است یا بی نظری و پوچی است
زمانی این اوضاع رو به بهبودی می گذارد که سازمان دهی و نگرش درون سازمانی این ارگان تغییر کند که البته گفتنی است که بعد از فرماندهی سردار جعفری روند تعالی شروع شده است
در روز سیزدهم آبان بعضی از دوستانم که در میدان هفتم تیر حضور پیدا کرده بودند روایاتی کردند که مؤید این بی بصیرتی مشارالیه می باشد
زمانی که این افراد که خون به دل رهبری نیز کرده اند درک نمی کنند که آن ها با دو طیف روبرو هستند، طیف ساده لوح و طیف خبیث و مغرض
چراکه روایت شده است برایم که اینها در میدان هفتم تیر حسابی به مانور پرداختند
از توهین ناموسی به خانمها و حتی خواهران مسن گرفته تا گاز اشک آور خالی کردن روی صورت کسانی که فقط تماشاچی بوده اند وضرب و شتم قشر ساده لوح و تحریک ساده لوح ها به اغتشاش از ثمرات بی خردی این دسته می باشد
این دسته کسانی اند که صدای مظلوم رهبر خود را نشنیده اند و بغیر از سطحی نگری کاری نکرده اند البته در جهت مثبت که در جهت منفی تا توانسته اند آتو به رسانه های بیگانه داده اند و از همه بدتر ساده لوح را به معاند و مخالف تبدیل کرده اند
البته منظورمن این نیست که در مقابل آشوب گر اعم از ساده لوح و معاند که در حال آسیب زدن به اموال عمومی و دادن شعارهای تند علیه مقدسات مردم و اسلام است سکوت کنند و راحت عبور کنند ولی این شرایط متفاوت است از زمانی که به یک خانم مسن توهین ناموسی کنند یا چهارتا آدم که از کنجکاوی یا حتی ساده لوحی آمده اند در پیاده رو با گاز اشک آور مورد عنایت قرار دهند یا بیایند جلوی عده ای که دچار ساده انگاری اند حرفی بزنند یا حرکتی کنند و مانوری با ماشین یا موتورشان بدهند که آنها را تحریک کنند و بگویند که چرا ناراحت شدی؟وبعدش با زنجیر و چماق به جان ساده لوح ها یا مردم عادی بیافتند که دفعه بعد یا در همان مراسم او به یک معاند و مخالف بغض دار نظام تبدیل شود
من نمی دانم که پایه نظری این اراذل کجاست؟یا شاید به قول دوستم در جنبش دانشجویی جهان اسلام ، اینها در اعتقادات تهی اند
این اراذل حتی دوست بسیجی و حزب اللهی مرا نیز که چندین بار در برابر حرکات خلاف عقل و شرع آنها امر به معروف کرد را نیز می خواستند مورد ضرب وشتم قرار دهند که بله توهم اگر بخواهی حرفی بزنی بله
این اراذل از معاندین نیز قابلیت ضربه زدن شدیدتری به نظام را دارند چراکه خود را صالح می پندارند
البته همانطور که گفتم روی صحبت من با اراذل نفهم است که بسیجی نما هستند وهیچ وقت رشادت های بسیجیان روح الله صفت را که عمار گونه عمل می کنند،مخدوش نمی دانم چراکه عاشقانه پاسداری می کنند و روشن نمایی می کنند وهمانطور که امامشان می خواهد بصیرت دارند و به روشن نمایی وغبار روبی فضا می پردازند و اگر با معاندین نظام و آسیب زنندگان به اموال عمومی روبرو شوند حیدر گونه عمل می کنند
هنوز یادم نرفته است که یکی از دوستانمان در حین اوج اغتشاشات در همان هفته اول به میان جمع مردم عادی و آنهایی که از روی ساده لوحی به خیابان آمده بودند می رفت و با آنها صحبت می کرد وقضایا را بصورت حقیقت و صحیح برایشان باز بینی می کرد البته در جمع مردم عادی نه معارضان به نظام
این نوشتار من به دیگر نیروهای امنیتی که از روی بصیرت عمل نمی کنند قابل تعمیم است
در آخر می گویم خطر این قشر کج اندیش کم نیست چراکه مقام معظم رهبری در همان نماز جمعه بعد از انتخابات به نوعی این اراذل را سرزنش می کنند ویا حداقل این گونه رفتارها را زیر سؤال می برند
ایشان در آن نماز جمعه اینطور می فرمایند : ((انسان دلش خون میشود از بعضى از این قضایا؛ بروند توى کوى دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهاى مؤمن و حزباللهى را، نه آن شلوغکنها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبرى هم بدهند! دل انسان خون میشود از این حوادث))
باید تمام کسانی که بعنوان نیروهای امنیتی در این قضایا حضور پیدا می کنند بدانند باید بابصیرت باشند چه در نمایش قدرت چه در مقابله فیزیکی و خلاصه به هر نحوی که در میدان حاضر می شوند
حضرت آقا مسئله بصیرت را برای عموم مردم از عادی و نظامی گرفته تا نخبگان لازم و ضروری می دانند چراکه ایشان در جمع سپاه حفاظت ولی امر که یک نهاد نظامی است آنها را دعوت یا به قولی امر به بصیرت می کنند
ایشان می فرمایند: ((اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهائى که بر ملتها وارد میشود، در بسیارى از موارد بر اثر بىبصیرتى است))
یادمان نرود که فردا در برابر نسل آینده و از همه مهمتر در برابر خداوند باید پاسخگو باشیم،اگر مردم عادی یا یک عده ساده لوح را به معاند تبدیل کردیم باید جواب گو باشیم وحتی اگر به روشن گری نپرداختیم هم باید پاسخگو باشیم
ایشان باز در همان جلسه با سپاه ولی امر می فرمایند که: ((یکى از کارهاى مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند... نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند))
پس ببینید که این نیروها علاوه بر اینکه نباید معاند ساز باشند بلکه باید در مقابل فتنه ها به روشن گری فضا بپردازند
خدایا ما را آشنا به وظایفمان قرار ده
خدایا به ما بصیرت عطاء کن
خدایا توطئه های دشمنان را به خودشان برگردان
آمین یا رب العالمین
یا سریع الرضا
آنهایی که مثل من تا حالا نه مکه رفتند و نه کربلا،مشهد الرضا یک چیز دیگری است
البته فکر می کنم،برای آنهایی که مکه و کربلا رفتند هم مشهد الرضا یک چیزدیگری باشد چراکه در امنیت حکومت اسلامی و با آن فرهنگ بالای مردم ایران،زیارت رنگ و بوی دیگری دارد
شعری از سیار که حاج عطاء ایمیل کرده بود را برای کِیف البته از نوع معنویش قرار می دهم
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
«لا تقربوا الصلاه»? مخوان و به هم مزن
این مستی به هم زده نظم صفوف را
نقارهها به رقص کشند اهل زهد را
شاعر کند خیال تو هر فیلسوف را
میترسم از صفای حرم باخبر شود
حاجی و نیمهکاره گذارد وقوف را
این واژهها کماند برای سرودنت
باید خودم دوباره بچینم حروف را
روح القدس! بیا نفسی شاعری کنیم
خورشید چشمهای امام رئوف را
? اشاره به آیة «لاتقربوا الصلاه و انتم سکری» (نزدیک نماز نشوید در حالی که مستید)
یامَن یُحِقُ الحقَ بکَلِماتِه
باز هم دیروز نائب عام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به روشنگری فضا پرداختد و این صحبت ها همانند دیگر صحبت ها شیرین و راهگشا بود ولی نکات قابل توجهی داشت که فکر می کنم این فرمایشات را از آن دست فرمایشاتی باید قرار داد که همانند علائم هشداری که سر راه انحرافی می زنند تا جاده اصلی نمایانگر شود،می باشد
سه بعد در فرمایشات به نظرم آمد:یکی راجع به فضای علمی و فرمایشات مرتبط با این مقوله حیاتی،دوم راجع به صداوسیما ی زرد ما و گوشه اشاره ای به اشتباه بعضی دوستان،سوم راجع به منافقان مجرم که متأسفانه قبلاًداخل نظام بوده اند و اکنون نیز به خاطر مصلحت باید بگوییم داخل نظامند وهمچنین بخش اندکی از جوانان که فریب این آدمها را خورده اند
امّا بعد اول فرمایشات:ایشان تأکید زیادی بر روی معنویت بعنوان جوهره کار علمی کردند و اینکه این معنویت به تعهد و وامدار بودن نسبت به نظام ومردم تبدیل شود
بحث دیگر ایشان تأکید بر روی کرسی های آزاد اندیشی و تأکید بر فضای آزاد اندیشی در دانشگاهها بود که البته این فرمایش را قبلاً هم ایشان فرموده بودند و این سری در جایی با حالت مطالبه گری می فرمایند که:(( بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاهها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟))البته بماند که ما چقدر راجع به فرمایشات آقا کوتاهی می کنیم و ایشان را نیز به واکنش وامی داریم
ایشان اهمیت موضوع علم و دانش را بعنوان اقتدار برای کشور بیان نمودند
بعد دوم فرمایشات مربوط به صدا وسیما و اشاره خیلی کوچکی به اشتباه بعضی دوستان داشت
در مورد صداو سیما خیلی حرف دارم و فقط همین که خود فرمایشات گوشه ای از داد دل ماست چراکه به نظرمن یکی از عوامل اغتشاشات که از سالها قبل داشت سنگ بنای تبعیض را می گذاشت همین صدا وسیما بود که حضرت آقا در این جلسه نخواستند آن را حتی در اصطلاح هم رسانه ملی خطاب کنند
ولی ایشان در کنار مبحث کرسی های آزاد اندیشی،اشکالی نیز به مجادلات بی فایده می کنند و ثمره آن را اغتشاشات می دانند که فکر می کنم مصداق اصلی آن مناظرات بی اخلاق غالب کاندیداها خصوصاً بزرگترین عامل اغتشاشات یعنی موسوی می باشد
بعد سوم فرمیشات آشکارتر و بی پرده تر حضرت آقا در مورد جریان نفاق است که فکر می کنم این پرده برداری و رسواسازی در ردیف خطبه های نماز جمعه بعد از انتخابات می تواند قرار گیرد
تحلیل من اینست که این فرمایشات به دو دلیل ایراد شد.
یکی اینکه مواعظ حضرت در جمع های علنی و غیر علنی به کودتاچیان اثرنکرده است و مخصوصاً مواعظ خصوصی چراکه ایشان در همین سخنرانی می فرمایند که من که یک موقع حرفی می زنم در همان مرتبه اول نمی آیم و آن را علنی بگویم-اشاره ایشان به سخنرانی حسینیشان در خطبه های اتشین نماز جمعه بود که ایشان فرمودند من قبل از آن که بیایم آنجا شفاف صحبت کنم در همان ساعات اولیه به این آقایان پیغام خصوصی دادم.
دوم اینکه تحلیل دیگر من اینست که ایشان تأکید ویژه ای بر مجرم بودن آنهایی که انتخابات را همان فردای انتخابات بدون داشتن ادله زیر سؤال بردند داشتند که شاید بپرسند چرا آقا زخم کهنه را باز کرد که به نظر من استراتژیک ترین حرکتی که ایشان می توانست در برابر فتنه عده ای از سیاسیون که طرح آشتی ملی را مطرح کردند، بود.
آشتی ملی زمانی حرف حساب است که مجرمان را محاکمه کنیم از موسوی و خاتمی و کروبی گرفته تا رسانه بالا شهر تهران،بعد بیائیم بنشینیم بگوئیم که آشتی در ضمن از شورای مرکزی جامعه روحانیت خبرها حاکی اینست که اصلاً این بحث در شورا قابل طرح نیست و طبق اظهار نظر بعضی از اعضای شورا وحدت یعنی حضرت آیت الله خامنه ای تا وقتی که عده ای بر سر ایشان مناقشه می کنند حرف از وحدت حرف نادرستی است توضیح دیگر اینکه بعضی دل به حضرت آیت الله مهدوی کنی دامت برکاته بسته اند که بدانند ایشان ولایی تر از این هستند که آنها فکر می کنند چراکه اصولاً حمایت ایشان از آقای احمدی نژاد به خاطر این بود که جریان مقابل ایشان را دارای هدف تضعیف جایگاه ولایت فقیه می دیدند
به نوعی آقا فرمودند که این آقایان مجرمند و در تقدیر حرفشان این خوابیده بود که با مجرم نمی شود وحدت و آشتی کرد
فکر می کنم این فرمایشات یکی از استراتژیک ترین فرمایشات حضرت بعد از انتخابات می باشد جا دارد که بارها آن را بخوانیم تا راه را گم نکنیم،راهی که سبز ترین راه است،صراط مستقیم که سبزی آن دروغین نیست بلکه حقیقی است
واما اصل فرمایشات که نکات مهم آن را درشت کرده ام
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
جلسهی امروز ما با شما عزیزان، مثل همیشه، برای من یک جلسهی بسیار شیرین و امیدبخش بود. حقیقتاً نقطهی امید اصلی کشور جوانان تحصیلکرده و فرزانه، بخصوص آنوقتی که این فرزانگی با تعهد و احساس مسئولیت همراه باشد، هستند. و دیدار شما برادران و خواهران عزیز، فرزندان عزیز من - که بحمداللَّه دیدار بسیار شیرین و خوبی بود - این امید را نه تنها در دل من، در دل مسئولین، بلکه در سطح کشور تقویت میکند.
اول یک نکته را خطاب به مسئولین محترم - وزرای محترمی که تشریف دارند و رئیس محترم بنیاد نخبگان؛ خانم معاون رئیس جمهور و دیگر مسئولین - عرض بکنم؛ برنامه را، نگاه را، با توجه به این واقعیتها باید تنظیم کنید. امسال آنچه که انسان میشنود از جوانِ نخبهی علمی، به طور محسوسی برتر، پختهتر و عمیقتر است از آنچه که ما سال قبل شنفتیم و از آنچه که یک سال قبل شنفتیم و به طریق اولی از آنچه که من ده سال قبل، از جوانان دانشجویمان یا فارغالتحصیلمان میشنفتم. من با مجموعهی دانشگاهی همیشه ارتباط داشتهام. میدانید من هر سالی چند بار به مناسبتهای مختلف با جوانها مینشینم و از این جور جلسات داریم؛ صحبت میکنند، حرف میزنند، نظرات را بیان میکنند. من در نفس خودم ارزیابیای فارغ از برنامهریزیهای کلان یا غیر کلان که در کشور هست، دارم. در این ارزیابی من فاصلهی محسوسی مشاهده میکنم بین آنچه که امروز ما داریم و آنچه که ده سال قبل داشتیم؛ یعنی پیشرفت به طور واضح خودش را نشان میدهد. مسئولین محترم با توجه به این واقعیت برای آینده برنامهریزی کنند. این نکاتی که این جوانان عزیز اینجا گفتند، دقیقاً همان نکاتی است که در ذهن انسانی که فکر میکند روی مسئلهی حرکت علمی کشور و آیندهی کشور و پیشرفت کشور، وجود دارد. پیداست جوانها عمیقاً به مسائل اساسی توجه دارند.
ادامه مطلب...