به نام خدا
از ایرانیهای شیعه اهل اهواز است.اینطور گفته است،مالیات های ساختگی زیادی برای من درست کرده بودند و اگر می خواستم پرداخت کنم از زندگی ساقط می شدم که والی اهواز عوض شد ، می گویند باطناً شیعه است ولی نمی شد که مستقیم جلو بروم خدمت موسی بن جعفرعلیه السلام رفتم اگر ایشان تأیید کند که شیعه است حل بود.حضرت نامه ای نوشت که سه چهار جمله بیشتر نبود،سه چهار جمله آمرانه راجع به اینکه((قضای حاجت مؤمن ورفع گرفتاری از مؤمن در نزد خدا چنین است والسلام))
نامه را به او رساندم وقتی نامه را شناخت نامه را بوسید وبعد صورت وچشمهای مرا بوسید،مرا به خانه برد وگفت گرفتاریت چیست؟ گفتم مالیات ساختگی بر من بسته اند دستور داد شبانه دفتر را آوردند واصلاح کردند وچون آقا نوشته بود ((هرکس مؤمنی را مسرور کند چنین و چنان)) گفت می خواهم خدمتی به شما بکنم هرچه پول نقد دارم با شما نصف کنم و هرچه که جنس و کالا دارم را قیمت کنم و نصف آن را به شما بپردازم
بعداً که رفتم خدمت امام وموضوع را به ایشان گفتم امام خوشحال شد و تبسمی نمود
حال ما چقدر توانسته ایم رضایت امام زمانمان ونائب عامشان را بدست آوریم،در برابر احادیث ائمه معصومین علیهم السلام چقدر متواضع و مطیع هستیم؟
هرکسی که مسؤلیت مراقبت ازموسی بن جعفر علیه السلام را بعهده می گرفت بعداز مدتی منقلب و متحول می شد.حیله ای بکار بردند،کنیز زیبایی را مسؤل مراقبت از او کردند که یا به خیال خودشان موجبات حادثه ای را فراهم کنند یا لاقل بشود زمینه تهمت زدن به ایشان را فراهم کنند
یکوقت دیدند اصلاً در این کنیز انقلاب شده است او هم آمده است و سجاده ای انداخته و مشغول عبادت است.از او پرسیدند چه شده است؟گفت فهمیدم که تاکنون غافل بودم و فهمیدم که باید درحال توبه باشم وبرگردم،تا آخر عمر در این حال ماند
ما چقدر توانستیم سیره حضرات معصومین علیهم السلام را الگو قرار دهیم،چقدر توانستیم "کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم" باشیم
تا بحال چند نفر بعد از معاشرت با ما خداجو شده اند،درست است که از انسان های غیر معصوم کار معصوم کردن نیست ولی با توجه به شرایط زمان و مکان،با توجه به نعمت حکومت اسلامی چقدر فعالیت کرده ایم،بدانیم که نعمت جمهوری اسلامی نعمتی است که از آن سؤال می کنند؟
صدای جشن و پایکوبی تا بیرون خانه آمده است،گویا در خانه خبرهایی است.از آنجا عبور می کرد که کنیز خانه برای گذاشتن آشغالها به بیرون خانه آمده است.از او پرسید که صاحب خانه آزاد است یا بنده «خدا»؟ کنیز گفت این جه سؤالی است که می کنی؟این خانه بشر یکی از اعیان واشراف شهر است چطور نمی دانی که آزاد است؟ پاسخ داد بله آزاد است اگر بنده بود که این صداها از خانه اش بلند نمی شد
این گفتگو مدتی طول کشید وکنیز وقتی به داخل برگشت بشر از اوپرسید که چرا دیر کردی،جریان راتعریف کرد.بشر نشانه های مرد را از او پرسید،فهمید که موسی بن جعفر علیه السلام بود.به خود فرصت نداد که کفش پاکند و پابرهنه به دنبال امام دوید وگفت:((من از این ساعت می خواهم که بنده خدا باشم)) وبشر تا آخر عمرش پایدار ماند
ماچقدر احادیث و موعظه های ائمه معصومین علیهم السلام را شنیده ایم بی تفاوت از کنار آن گذشته ایم
آیا وقت آن نرسیده است که بشر حافی شویم و از درون انقلاب کنیم،مثل بشر ثابت کنیم که در خانه اگر کس است یک حرف بس است
25 رجب روز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام است.
آیا در مجالس عزای آن حضرت شرکت می کنیم؟
آیا مقداری از تاریخ وسیره آن حضرت را مطالعه می کنیم؟
آیا چند حدیث از سخنان ایشان را مطالعه می کنیم؟
آیا دو رکعت نماز به روح ملکوتی اش هدیه می کنیم؟
به آستان مقدس وغریبش در کاظمین 40 صلوات هدیه کنیم