به نام خدا
در تاریخ یعقوبی جلد دوم صفحه ی 241 آخرین نامه ای که از اهالی کوفه به امام حسین علیه السلام رسید را اینطور آورده است :
بسم الله الرّحمن الرّحیم
این نامه ی شیعیان با ایمان به حسین بن علی علیه السلام است ، اما بعد، در عزیمت به طرف عراق شتاب کن که مردم در انتظارت لحظه شماری می کنند
چرا که آنها رهبری جز تو ندارند
پس شتاب کن ! شتاب کن !
والسلام
در الملهوف آمده است که طی مدت کوتاهی (قریب به پنج روز) شمار نامه های کوفیان به حضرت بالغ بر دوازده هزار نامه رسید !
در ارشاد شیخ مفید (جلد دوم صفحه 38) و تاریخ طبری (جلد ششم صفحه 198) پاسخ حضرت به کوفیان را اینگونه آورده اند :
از حسین بن علی به جماعتی از مسلمین و مؤمنین ، اما بعد ...
من از آنچه شما ذکر کردید با خبر شدم و اینکه نوشته بودید ((ما امام و رهبری نداریم ، بسوی ما بشتاب ، باشد که خدای متعال ما را به بوسیله تو به راه حق هدایت نماید))
من برادر و پسر عمویم را که مورد اطمینان من است به سوی شما فرستادم
اگر او برای من بنویسد که طبقه ی اهل فضل و خردمند کوفه نوشته های شما و اظهارات فرستادگان شما را تأیید می کنند بزودی به سوی شما حرکت خواهم کرد ، إن شاء الله
بجان خودم سوگند که امام ، کسی نیست مگر آن که به کتاب خدا حکم کند و عدل و داد برپا دارد و دین حق را پذیرفته و خود را وقف در رضای خدا کند
--------------------------------------------------------------------------------
نمی توانیم که از کنار اتفاقات اساسی و جریان ساز در تاریخ به سادگی گذر کنیم. نمی توانیم بی وفایی مردم کوفه را بر اساس مهملات ترجمه کنیم و خود را مشغول به امورات زندگی مان کنیم و انگار نه انگار که حسین علیه السلام در کربلاء به مصیبت بزرگی که آسمان ها و زمین در عظمت آن گریه کردند ، دچار گردید و ما هم هرساله به رسم سنت سال های گذشته مان به پای منبر ها و روضه ها بنشینیم و چند قطره ای اشک را برای مظلومیتش بریزیم و آهی بکشیم و نفرین بر ظالمان اولین و آخرین بکنیم و بازهم از فردای عاشورا همان آش و کاسه را برای زندگی مان تعریف بکنیم !
بازهم امام غائبمان را بخوانیم که شتاب کن ولی در وفای به نائبش ذره ای زحمت به تنمان و ذهنمان ندهیم و در موقع تصمیم گیری که می شود حرف ها و اوامرش را مصادره به مطلوب نماییم
نمی دانم ، حال من هم از گفتن این ها بد می شود نمی دانم آنان که برخورد مان را می بینند چگونه در اندوه هستند ، شاید این مصیبت برای حضرت صاحب الزمان عج بیشتر از مصیبت بزرگ عاشورا باشد !
پ ن : استناد های تاریخی را از کتاب زیبای قصه کربلا نوشته ی علی نظری منفرد برداشته ام، به خواندنش توصیه می کنم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
امروز برای خودم داشتم نوشته ی سید حسین علم الهدی را می خواندم.نوشته بود که می خواهد از کسی که شکنجه اش کرده است بگذرد و هرچه که به او آسیب زده است را نادیده بگیرد و از آن بگذرد.برای آرمان هایش و برای نیاز جبهه اسلام به نیروهای نظامی.داشتم به تفکر حسین و روح بزرگش فکر می کردم.داشتم به جای خالی حسین می اندیشیدم که چقدر جای او امروز خالی است.چقدر مرام حسین امروز گم شده است.
برادرش،سیدکاظم که به ملاقاتش می رود احساس می کند که قد حسین بلند شده است.بعد ها که حسین از زندان به یمن پیروزی انقلاب آزاد می شود از او می پرسد که قضیه ی بلندی قد آنروزت چه بود؟ حسین جواب می دهد که کف پایم بر اثر شکنجه، به شدت زخمی شده بود و برای اینکه بتوانم به ملاقات بیایم، کفش مخصوص به من دادند که در کف آن حدود 10 سانتیمتر ابر و پنبه قرار داشت.
بعد از اینکه این قضیه حسین و ساواک و شکنجه را هم می شنوم ناخودآگاه یاد قرآن جیبی حسین می افتم.یار همراه حسین
وقتی ملاقاتش می روند از او می پرسند که خب چیزی اینجا نمی خواهید براتون بیاوریم؟ حسین فقط یارش را می خواهد...
در همین گیر و دارم که ناخودآگاه دلم راهی هویزه می شود و در کنار مزارش سوره حشر را می خوانم و حسین هم گویی سوره حشر را می خواند که سپاه کفر اسب های خود را نعل تازه می زنند و حسین و اصحابش را به بدن هایی ناشناخته تبدیل می کنند که آن یار حسین و ماجرای شناسایی اش
شعر مورد علاقه اش را راوی در محل عروجشان اینطور می خواند :
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم ترا
کی رفته ای زدل که تمنا کنم ترا
پنهان نگشته ای که شوم طالب حضور
غایب نگشته ای که هویدا کنم ترا
16 دی ،سالروز شهادت حسین و یاران باوفایش بود.چقدر جای یاری شان خالی است
یاحسین ع
بسم رب الحسین ع
اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند
این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند
اینجا گدا همیشه طلبکار می شود
اینجا که آمدی کرمش فرق می کند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده، محتشمش فرق می کند
“صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین”
عیسای خانواده دمش فرق می کند
از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش
معلوم می شود حرمش فرق می کند
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق می کند
با پای نیزه روی زمین راه میرود
خورشید کاروان قدمش فرق می کند
من از حسینُ منی پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همش فرق می کند
شاعر: علی زمانیان
این شب ها ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید
یامهدی عج
بسم رب الحسین ع
شاید کمتر پیش بیاید که انسان برای اینکه به جایی سفر کند بهت زده باشد،از این جهت که اصلا نفهمد که کجا می خواهد برود.فقط می داند که باید سفر کند چراکه فراخوانده شده است و در فراخوان مولا برای عبد،بسی منت برای عبد است
این چند حدیث را با هم بخوانیم:
امام صادق علیه السلام فرمودند :
زائر امام حسین علیه السلام در روز قیامت صد نفر که همگى اهل دوزخ بوده و در دنیا از مسرفین بودند را شفاعت مى کند .
منبع : کتاب کامل الزیارات باب 62
امام صادق (ع) فرمود :
به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد .
منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 267 بحار، ج،98، ص 110
امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود :
زمین کربلا ، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى درخشد و ندا مى دهد که من زمین مقدس خدایم ، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است .
منبع : کتاب ادب الطف ، ج 1، ص 236، به نقل از کتاب کامل الزیارات، ص 268
شاید این ها گوشه ای از فضیلت هایی است که برای این مکان مقدس و زائر آن وعده داده شده است.پس بهت زده بودن خودم را قابل دفاع می دانم.
زمانی این سفر می تواند انسان ساز باشد که سفر روحی و معنوی از بدی ها و پلشتی ها به زیبایی ها و پاکی ها اتفاق بیافتد که همین سفر روحی اصل است
به امید سفر حقیقی
از همین جا از تمامی مخاطبین این وب و کسانی که بیرون در خدمتشان هستم حلالیت می طلبم و نائب الزیاره همه دوستان خواهم بود
در ضمن یک پادکستی را خودم تهیه دیدم که امیدوارم دعای خیر امام زمان عج و دیگر دوستان که برای این سفر به آن شدید نیاز دارم را فراهم کند
خدایا امر فرجش را نزدیک بگردان
یامهدی ع